از تهران تا لس‌آنجلس با “دختر باد”؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!

قهرمان بودن در میادین ورزشی کار آسانی نیست. گاهی اشک آدم را در می‌آورد. دختر باد باشی یا پلنگ مازندران، فرقی ندارد باید بجنگی. زمین می‌خوری اما دوباره ایستادن و جنگیدن را باید بلد باشی.

به گزارش آزیلاز، دوباره بازگشته تا نشان بدهد دیر نیست؛ دختر دونده‌ای که اولین‌های زیادی را به نام خود ثبت کرد. “دختر باد” ایران که در سال ۱۳۸۶ رکورد دوهای سرعت ایران را بعد از ۳۳ سال جابه‌جا کرد. برای اولین بار در تاریخ دوومیدانی زنان ایران در مسابقات داخل سالن قهرمانی آسیا در تایلند مدال طلای دوی ۴۰۰ متر را به دست آورد. در بازی‌های همبستگی کشورهای اسلامی ۲۰۱۳ دو مدال طلا در دوهای ۱۰۰ متر و ۲۰۰ متر به دست آورد. مدال‌ها و عناوین زیادی را کسب کرد و در حال حاضر هم رکورددار دوهای ۲۰۰ و ۴۰۰ متر زنان ایران است؛ رکوردهایی که در سال ۱۳۹۱ ثبت کرده و هنوز هم کسی نتوانسته آنها را جابه‌جا کند.  

مریم طوسی بعد از بازگشت دوباره به ورزش با آزیلاز به گفت‌وگو نشست و در مورد موضوعات مختلف صحبت کرد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید. 

مدت‌ها از ورزش حرفه‌ای دور بودید، چه شد که دوباره برگشتید؟

تقریبا ۷، ۸ سالی می‌شد که ورزش قهرمانی را کنار گذاشته بودم و دو سالی می‌شد که اصلا وزش نمی‌کردم تا اینکه به آمریکا مهاجرت کردم و آنجا یکی از مربیانی که از سالیان قبل می شناختم خیلی اصرار کرد دوباره برگردم. اوایل خیلی جدی نبودم چون باید از سن ۳۴ سالگی شروع می‌کردم وشروع دوباره خیلی سخت بود چون ورزش حرفه‌ای کل زندگی را دربرمی‌گیرد. از طرفی پروسه مهاجرت هم خیلی سنگین است. با این حال شروع کردم و بعد از یکسال تمرین دوباره بعد از ۱۱ سال رکورد ایران را (۲۰۰ متر) جابه‌جا کردم.

سخت نبود بعد از این همه مدت دوباره به دنیای حرفه‌ای برگردید؟

خیلی سخت بود. رژیم سخت گرفتم و سخت تمرین کردم. در کنارش باید برای زندگی‌ هم کار کنم. البته از بچگی هیچوقت مثل یک آدم مععمولی زندگی نکرده‌ام چون زمانی که بخواهید حرفه‌ای ورزش کنید باید زندگی‌تان هم از نظر خواب، تغذیه، استراحت و سایر موارد حرفه‌ای پیش برود. تا جایی که توانستم این شرایط را فراهم کردم. با اینکه باید کار و ورزش می‌کردم و خودم تغذیه‌ام را آماده می‌کردم، همه چیز سخت بود اما شدنی.

از تهران تا لس‌آنجلس با "دختر باد"؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!

شما دوران مدیریتی مختلفی را تجربه کرده‌اید، در کدام دوران محدودیت بیشتری را تجربه کرده‌اید و کار برایتان سخت‌تر بوده است؟

متاسفانه چند سال اخیر مدیریت خوبی از سمت دوومیدانی ندیدم. به همین دلیل خیلی از قهرمانان و ورزشکاران خداحافظی کردند و دوومیدانی را کنار گذاشتند اما خوشبختانه امسال آقای حدادی آمده و امیدوارم دوومیدانی را به روزهای درخشانش برگرداند.

کدام دوران مدیریتی از نظر فنی بهتر بود و به دوومیدانی ایران کمک کرد؟

خیلی‌ها کمک کردند. از سن خیلی پایین ورزش حرفه‌ای را شروع کردم؛ از زمان آقای کریمی بودم، بعد آقایان داوری، آشتیانی و طباطبایی آمدند و همه به نحوی کمک کردند. دکتر آشتیانی برای اولین بار مربی خارجی آورد و من توانستم اولین مدال طلای تاریخ دوومیدانی ایران در آسیا را کسب کنم اما همه اینها باید تکرار شود و نباید در بازه زمانی محدودی باشد چون دوومیدانی رشته‌ای است که باید سالیان سال برای آن برنامه‌ریزی شود تا به نتیجه دلخواه برسد. از طرفی پر از مدال است و متاسفانه ما خیلی کم از آن بهره می‌بریم.

بعد از بازگشت به ورزش حرفه‌ای به دنبال کسب سهمیه المپیک پاریس بودید، جرقه این اتفاق از کجا زده شد؟

قبل از بازی‌های آسیایی دوباره شروع کردم و همراه با مربی‌ام هدفمان را روی بازی‌های آسیایی گذاشتیم تا به رکورد دلخواه برسیم و مدال بگیریم. همان زمان با فدراسیون هماهنگ بودم که تمرین می‌کنم، خواستم اسم من را در لانگ لیست بگذارند تا اگر انتخاب شدم من را بفرستند. با هزینه خودم این دو سال را تمرین کردم وخیلی برایم سخت بود اما متاسفانه اسم من برای بازیهای آسیایی رد نشد. زمانی که به حد نصاب خوبی رسیدم هم دیگر نمی‌شد کاری کرد چون اسم من در لیست اولیه بازی‌های آسیایی رد نشده بود. بخاطر همین متاسفانه سال گذشته هم مدالم را از دست دادم و هم امتیازی که از آن می‌توانستم بگیرم و در المپیک باشم. فقط امسال توانستم امتیازات را کسب کنم و جزو برترین‌ها باشم که این کافی نبود.

زمانی که برای کسب سهمیه المپیک شروع کردید، چقدر امید داشتید به بازی‌های پاریس برسید؟

خیلی امید داشتم. اوایلی که شروع کردم برای سهمیه مستقیم می‌جنگیدم چون اصولا یا کاری را شروع نمی‌کنم یا دوست دارم بهترین باشم. مربی‌ام هم خیلی برایم زحمت کشید. خانواده و همه کسانی که حمایتم کردند این راه را بروم به من انگیزه می‌دادند اما متاسفانه با امتیاز خیلی کم حسرت المپیک باز هم ماند.

از تهران تا لس‌آنجلس با "دختر باد"؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!

چرا زودتر از این شروع نکردید؟

ایران که بودم مدیرانی داشتیم که این انگیزه را در ما کشتند و هیچ انگیزه‌ای برای ادامه راه نداشتم. آسیب‌های پشت سر هم می‌دیدم و انگیزه لازم نبود. در آمریکا کنار بهترین‌های دنیا تمرین می‌کردم و دوست داشتم کنار آنها چیزی یاد بگیرم. انگیزه‌ام برای شروع این بود که ببینم آنها چه می‌کنند و چه برنامه‌ریزی‌هایی دارند تا دوباره برگردم و به بچه‌های خودمان کمک کنم. بعد از چند ماه دیدم بدن خودم هم برمی‌گردد و دارم رکوردهای خودم را می‌زنم. بعد از ۱۱ سال رکورد ایران را زدم. یک مورد دیگر هم این بود که متاسفانه در فرهنگ ما جا افتاده که دختر از سنی به بعد سمت ازدواج و بچه‌دار شدن برود و دیر می‌شود. می‌گویند تو پیر شدی. به من بعد از ۲۳، ۲۴ سالگی می‌گفتند پیر شدی و میدان را به جوان‌ترها بده. خدا را شکر می‌کنم توانستم این را ثابت کنم که دیر نیست. در سن ۳۴ سالگی بعد از چندین سال وقفه برگشتم، رکورد ایران را زدم و کلی مدال گرفتم. امیدوارم انگیزه‌ای برای بچه‌هایمان باشد که هیچوقت دیر نیست و هر کاری که می‌خواهند را شروع کنند. باید پشتکار داشته باشند و سختی را بگذرانند.

در ۳۴ سالگی تلاش کردید برای پاریس تلاش کردید و نشد خیلی هم گریه کردید، از این حس و حال بگویید.

زمانی که شروع کردم هدفم این بود که ورودی المپیک بگیرم و خیلی برایش تلاش کردم. از نظر مالی هم تمام مسابقات را خودم رفتم و همه زندگی‌ام را دربرگرفته بود. تا آخرین لحظه هم تلاشم را کردم. خوشحالم که همه تلاشم را کردم اما بخاطر کم کاری سال قبل فدراسیون نتوانستم سهمیه را کسب کنم. دیگر دست من نبود. تقریبا یک ماه قبل از تمام شدن زمان ورودی‌ها سگم را از دست دادم که یکی از بدترین اتفاقات زندگی‌ام بود. ۱۰، ۱۲ روز بخاطر حال بد روحی نتوانستم تمرین کنم و بعد از آن دوباره شروع کردم. همه این اتفاقات خیلی برایم سخت بود. روز آخر در مسابقه ازبکستان که مسابقه‌ام تمام شد و سهمیه را نگرفتم گریه کردم اما همان روز مربی‌ام گفت امشب بنشین گریه‌هایت را بکن و فردا که شروع شد به سمت هدف بعدی می‌رویم. همین اتفاق هم افتاد.

شما برای المپیک لندن هم تلاش کردید و با ۸ صدم ثانیه سهمیه از دست دادید، کدام یک برایتان دردناک‌تر بود؟

هر دو خیلی دردناک بود اما امسال یک شروع دوباره داشتم و خیلی سختی کشیدم. چون سختی مهاجرت را تجربه کردم و از طرفی تمرینات سنگین و سختی کار کردن در کنار تمریناتم را داشتم، خیلی درد داشت که نتوانستم. قسمت دردناکش این بود که یکسری چیزهایش دست من نبود و تا آخرین لحظه تمام تلاشم را کردم. بارها شده که زمین خورده، دوباره بلند شده و از نو شروع کرده‌ام.  

اولین دختری هستید که لقب “دختر باد ایران” را گرفت و هنوز رکورد ۲۰۰ و ۴۰۰ متر به نام شما ثبت است، به دنبال این هستید که رکورد دوی ۱۰۰ متر را دوباره پس بگیرید؟

تمرکز اصلی من سال گذشته برای سهمیه المپیک روی ۲۰۰ متر بود اما امسال ۱۰۰ متر و ۲۰۰ متر را کار می‌کنم و باید ببینیم خدا چه می‌خواهد. امسال هدفم قهرمانی آسیا، مسابقات کشورهای اسلامی و قهرمانی جهان است که کسب سهمیه کنم و مدال قهرمانی آسیا را بگیرم.

به نظر می‌رسد در مورد لقب دختر باد و رکورد دوی ۱۰۰متر با خانم فرزانه فصیحی رقابت و کل‌کل دارید، حتی یک بار پست اینستاگرامی گذاشته بودید که برخی برداشت کرده بودند منظور شما از این پست خانم فصیحی است.

کسانی که من را می‌شناسند می‌دانند با هیچکسی مشکل ندارم. هر چه هم در توانم باشد به بچه‌ها کمک می‌کنم تا پیشرفت کنند چون ما همه یک هدف داریم و آن پیشرفت و بالا بردن پرچم ایران است. رکوردها آمده‌اند که شکسته شوند. خودم روزی بعد از ۳۳ سال رکورد خانم توران شادپور را شکستم و بعد از ۱۶ سال، سال گذشته رکورد من شکسته شد. با هیچکسی مشکل ندارم. هر چه هم در توانم باشد به بچه‌ها کمک می‌کنم تا پیشرفت کنند چون ما همه یک هدف داریم و آن پیشرفت و بالا بردن پرچم ایران است. رکوردها آمده‌اند که شکسته شوند. خودم روزی بعد از ۳۳ سال رکورد خانم توران شادپور را شکستم و بعد از ۱۶ سال، سال گذشته رکورد من شکسته شد. همه ما تلاش می‌کنیم که این رکوردها را برای پیشرفت ایران بهبود بدهیم. با کسی مشکل ندارم. فکر می‌کنم سال ۹۰ بود که در بندرترکمن با آقای گرگانی کار می‌کردم و آنجا این لقب را به من دادند.

شما جزو نسل طلایی دوومیدانی ایران هستید. چند نفر از این نسل خداحافظی کرده‌اند. وجه متمایزکننده این نسل از نسل فعلی دوومیدانی ایران چیست؟

بزرگترین ویژگی ما همدلی بود. وقتی که اعزام می‌شدیم یک تیم قوی بودیم، همه همدیگر را حمایت می‌کردیم، از موفقیت و پیشرفت همدیگر خوشحال می‌شدیم و همه تلاش خود را می‌کردیم اما الان رفتارهایی را می‌بینیم که متاسف می‌شویم. اگر تمرکز را روی پیشرفت خودمان بگذاریم ۱۰۰ درصد پیشرفت می‌کنیم اما اگر ببینیم این یا آن چکار می‌کند و بخواهیم تمرکزمان را روی بقیه بگذاریم هر روز افت خواهیم کرد. متاسفانه فرهنگ غلطی جا افتاده که حسادت و حس زیرآب زدن خیلی بد است. البته این موضوع فقط محدود به دوومیدانی نیست و خیلی جاها به چشم می‌آید. وقتی بچه‌ها راجع‌ به آمریکا از من سوال می‌کنند که چگونه آنها قهرمان دنیا هستند و ما در یک سهمیه مانده‌ایم،  می‌گویم تنها فرق آنها فرهنگی است. تمرکز آنها روی پیشرفت خودشان و پیشرفت دیگران است یعنی از پیشرفت دیگران خوشحال می‌شوند، حتی من که از ایران کنارشان تمرین می‌کنم. هر روز که سر تمرین حاضر می‌شوم کسی که مدال طلای المپیک این دوره را گرفت، هر بار که می‌دوم بلند می‌شود و تشویقم می‌کند. این موضوعات باعث می‌شود هر روز پیشرفت محسوس‌تر می‌شود. جوانان ما باید یاد بگیرند بزرگ فکر کنند. مسابقه برد و باخت دارد و قهرمانی یک دوره کوتاه است. قشنگی ورزش به همین است که با فرهنگ‌های مختلف آشنا می‌شوی و دوست‌های مختلفی پیدا می‌کنی.  

از تهران تا لس‌آنجلس با "دختر باد"؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!

از دوران نسل طلایی دوومیدانی ایران خاطره قشنگی برایمان تعریف کنید.

اولین حضورم در بازی‌های آسیایی سال ۲۰۰۶ بود. یادم می‌آید رکورد ۱۰۰ و ۲۰۰ متر را زده بودم. قرار بود وقتی رکورد ۲۰۰ متر را زدم من را به بازی‌ها اعزام کنند اما فدراسیون گفت باید رکورد ۴۰۰ متر را هم بزنی تا اعزامت کنیم. در استادیوم آزادی تمرین می‌کردیم. پدرم بالای استادیوم رفته بود و هوا هم خیلی سرد بود. من هم با پتو سر خط رفته بودم. آن روز رکورد ۴۰۰ متر را هم زدم. بخاطر اینکه انگیزه رفتن به بازی‌های آسیایی را داشتم و سنم خیلی کم بود. همان زمان آقای کفاشیان اعلام کردند من به کاروان اضافه شده‌ام و به بازی‌های آسیایی اعزام شدم. خیلی تجربه خوبی بود. دوومیدانی در ایران مخصوصا آن زمان اصلا شناخته شده نبود. میزبان بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶ قطر بود و وقتی وارد پیست شدم برای یک ربع فقط داشتم نگاه می‌کردم که اینجا کجاست. استادیوم دوومیدانی در بازی‌های آسیایی، قهرمانی آسیا و قهرمانی جهان کامل پر می‌شود. من تا به حال این موضوع را ندیده بود و وقتی سر خط نشسته بودم دست‌هایم می‌لرزید. جمعیت من را گرفته بود. بعد از مسابقه مادرم زنگ زد و گفت هوا سرد بود که می‌لرزیدی گفتم نه از ترس جمعیت بود.میزبان بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶ قطر بود و وقتی وارد پیست شدم برای یک ربع فقط داشتم نگاه می‌کردم که اینجا کجاست. استادیوم دوومیدانی در بازی‌های آسیایی، قهرمانی آسیا و قهرمانی جهان کامل پر می‌شود. من تا به حال این موضوع را ندیده بود و وقتی سر خط نشسته بودم دست‌هایم می‌لرزید. جمعیت من را گرفته بود. بعد از مسابقه مادرم زنگ زد و گفت هوا سرد بود که می‌لرزیدی گفتم نه از ترس جمعیت بود. امیدوارم این اتفاق در ایران هم بیفتد چون اگر دوومیدانی پیشرفت کند، رشته‌های دیگر هم پیشرفت می‌کنند.

برای نسل طلایی پشتوانه‌ای آمده است؟

امسال که در لیگ شرکت کردم بعد از ۸، ۹ سال بود. بچه‌ها استعدادهای خیلی خوبی هستند که باید آنها را پرورش بدهند. اگر همینگونه رهایشان کنند متاسفانه نه، اما اگر این استعدادها را حمایت کنند و در طولانی مدت برایشان برنامه‌ریزی کنند، پیشرفت خواهند کرد. ورزش حرفه‌ای از نظر مالی خیلی هزینه‌بر است و خیلی‌ها نمی‌توانند این هزینه را پرداخت کنند. من هم اگر حمایت پدر و مادرم نبودند وسط راه کنار می‌گذاشتم. ما برای تهیه یک کفش میخی باید حداقل ۲۰ تا ۲۵ میلیون پرداخت کنیم. من امسال پول چهار کفش میخی را پرداخت کرده‌ام. هر کسی نمی‌تواند این هزینه را بپردازد و استعدادهای درخشان دوومیدانی را کنار می‌گذارند.

از افراد نسل طلایی، احسان حدادی رئیس فدراسیون شده، شما دوران قهرمانی او را دیده‌اید، نظرتان در مورد دوران ریاستش چیست؟

ما از یک خانواده هستیم و خوبی‌اش این است که مشکلات را لمس کرده و وقتی با او صحبت می‌کنیم دیگر نیاز نیست توضیح بدهیم، درک می‌کند چه مشکلاتی وجود دارد و به چه چیزهایی نیاز داریم. به همین دلیل امیدوارم بقیه بچه‌ها هم دست به دست هم بدهند تا با آقای حدادی برنامه‌ریزی خوبی داشته باشیم و دوومیدانی را به روزهای خوبش برگردانیم.

از تهران تا لس‌آنجلس با "دختر باد"؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!

چرا دوومیدانی ما پیشرفتی نداشته و از ۱۰، ۱۲ سهمیه المپیک به دو سهمیه آن هم از طریق رنکینگ رسیده‌ایم؟

همین بحث برنامه‌ریزی است. ما برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت داریم. مثلا فصل مسابقه من بعد از رقابت‌های ازبکستان به پایان رسید و بدنم را نگه داشتم تا در لیگ شرکت کنم. من با مربی‌ام برنامه کوتاه‌مدت و بلندمدت داریم. برنامه کوتاه‌مدت همان تمرینات و رسیدن به مسابقات پیش روست. برنامه بلندمدت هم مسابقاتی مثل قهرمانی آسیا و قهرمانی جهانی است. از طرفی وقتی در آمریکا تمرین می‌کنم خیلی کار تیمی شکل می‌گیرد. با اینکه انفرادی تمرین می‌کنیم اما مربیان تیمی کار می‌کنند. هر روز می‌بینیم مربیان با هم جلسه دارند اما تا به حال چنین چیزی را در ایران ندیده‌ام. متاسفانه در ایران خیلی از مربیان همدیگر را قبول ندارند چه برسد به اینکه به عنوان تیم با هم کار کنند. اگر این فرهنگ عوض شود و از طرفی برنامه‌ریزی صورت بگیرد، می‌توانیم.

وضعیت دوومیدانی زنان ایران چگونه است؟

خیلی از ورزشکاران ما در لیگ رکوردهای درخشانی زدند اما به حمایت و برنامه‌ریزی نیاز دارند. من هم اینگونه هستم؛ خودم برای خودم برنامه‌ریزی می‌کنم، جلو می‌روم و هزینه‌هایم را پرداخت می‌کنم. همه چیزم با خودم است و این درست نیست. فدراسیون باید کاری کند که برای تک تک بچه‌ها برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری شود تا رکوردهای بهتری بیاورند.  

تا کی ادامه می‌دهید؟

فعلا یک سال یک سال تمدید می‌کنم(با خنده).

به المپیک لس‌آنجلس فکر می‌کنید؟

از آنجایی که در لس‌آنجلس زندگی می‌کنم خیلی برای این موضوع هیجان دارم. امیدوارم بتوانم. چرا که نه.

به عرصه مربیگری هم فکر می‌کنید؟

۱۰۰ درصد. انگیزه اصلی من این بود که یاد بگیرم تا به ورزشکاران خودمان در ایران یاد بدهم. البته چندین سال قبل مربیگری کردم و یک رزومه دارم. زمانی که خودم تمرین می‌کردم به خانم محبی که استعداد داشت آموزش دادم و به اولین دختری تبدیل شد که ورودی جهانی گرفت و به مرحله نیمه‌نهایی رفت. از طرفی مدال آسیا را هم به دست آورد. در کل برای اولین تجربه‌ام رزومه خوبی بود اما زمانی که ورزش حرفه‌ای را کنار بگذارم، ۱۰۰ درصد مربیگری می‌کنم و سعی خواهم کرد درسی که خوانده و تجربه‌ای که دارم را وسط بگذارم تا دیگران مشکلاتی که من داشته‌ام را نداشته باشند.  

از تهران تا لس‌آنجلس با "دختر باد"؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!

یک خاطره تلخ و شیرین از دوران ورزشی‌تان بگوید.

خاطران شیرین که زیاد است اما بهترین خاطره‌ام اولین مدال طلای آسیا بود. زمانی که دوومیدانی را شروع کردم و رکوردهای ایران را زدم دنبال مدال آسیا بودم، همه مسخره‌ام می‌کردند. پوشش ما با بقیه متفاوت است و می‌گفتند در سرعت ما حتی جایگاه این را نداریم که به فینال برسیم چه برسد به اینکه مدال بگیریم. خیلی سر این موضوع جنگیدم و خانواده‌ام خیلی حمایتم کردند. بارها کنار گذاشتم اما خانواده‌ام حمایتم کردند. زمانی که از خط رد شدم و طلا گرفتم تنها به این فکر کردم که دیدید شد و یک دختر ایرانی طلا گرفت. چون زمانی که رکوردهای ایران را زدم دنبال مدال آسیا بودم، خیلی مسخره‌ام می‌کردند و می‌گفتند در سرعت ما حتی نمی‌توانیم به فینال برسیم چه برسد به مدال. خیلی جنگیدم. زمانی که طلا گرفتم تنها به این فکر کردم که دیدید شد.بعد از آن خوشحال بودم که راه را برای دختران دیگر باز کردم چون وقتی کسی کاری را انجام می‌دهد در ذهن بقیه یک بت نیست و بقیه هم جلو می‌روند.

خاطره تلخم هم از دست دادن المپیک مخصوصا امسال بود.

حرف پایانی  

خیلی خوشحالم که اینجا آمدم و امیدوارم در آینده به دوومیدانی کشورم کمک کنم.

پایان خبر آزیلاز

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "از تهران تا لس‌آنجلس با “دختر باد”؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!" هستید؟ با کلیک بر روی خانواده، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "از تهران تا لس‌آنجلس با “دختر باد”؛ نزدیک‌تر به مریم طوسی!"، کلیک کنید.