بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
در سال های اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکایی ها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بوده اند.
به گزارش آزیلاز، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشته اند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن می تواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً – و البته بدرستی – راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر می رسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهره گیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.
واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بوده ایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیاده خواهی های دشمن است. فراموش نمی کنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر می خواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»
با این حال به نظر می رسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکایی ها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کرده اند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشده اند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکایی ها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هسته ای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بین المللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادل های علمی و… تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشته اند. اما با وجود تمام این تحریم ها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینه ها و فرصت هایی با خود به همراه آورده است.
اما در سال های اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکایی ها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بوده اند. متاسفانه یکی از پاس گل های دولت قبلی به دشمن نیز شرطی سازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط 10 برابری ارزش پول ملی در دهه 90 را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا می تواند تحت تاثیر مولفه های ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. ساده ترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را می توان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده – که می تواند صحیح یا ناصحیح باشد – بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیت های اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور می گوید دولت در سال 1402 توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از 33.1 درصد در فروردین به 24.3 درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از 44.7 درصد به 24.5 درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از 55.5 درصد به 32.3 درصد کاهش دهد. در سال 1402، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر 20.5 میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال1402 بیش از 6 درصد بوده است. طبق گزارش های بین المللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال 1402، معادل 69 میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایه ای با نرخ مصوب بموقع تامین شده است که 30 درصد بیشتر از متوسط آن طی4 سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایه ای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.
با این حال شاید برای بخش عمده ای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال 1402 و چه سال جاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانه ای باشد و این احساس که با ریل گذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانه ای که بخش عمده ای از آن مملو از «داده های تسلیح شده» از سوی دشمن در راستای ناامن سازی فضای اقتصادی و پمپاژ یاس و ناامیدی است.
البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشان دادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاست های اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسیولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی 10 ساله کار آسانی نیست و زمان بر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخص های اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چاره اندیشی کرد.
این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسیولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیم ها و اقدام هایی که مسیولین کشور در مسایل اقتصادی انجام می دهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»
در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنی های بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایت های صحیح را تحکیم و روایت های ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تاکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران می تواند الزاماً مطابق با واقعیت های اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید می بایست این تصویر را به دور از پارازیت های ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنال های بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.
پایان خبر آزیلاز
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»"، کلیک کنید.