تلویزیون در هفته اول مهمانی خدا؛ دور از خلاقیت، بیگانه با مخاطب!

گروه فرهنگ خبرگزاری آزیلاز، سید مرتضی حسینی ـ به هفتمین روز از ماه مبارک رمضان رسیدیم و تلویزیون همچنان برگبرنده قابلتوجهی را در برنامههای رمضانی امسال خود رو نکرده است؛ اگر بخواهیم واضحتر و بیپیرایهتر سخن بگوییم، نهتنها برگ برنده و شگفتانهای دیده نشده، بلکه در بسیاری از برنامهها دچار یک سکته و چهبسا عقبگرد نیز هستیم.
حقه آزیلاز بدان آزیلاز و نشان است که بود!
وقتی معاون سیما در نشست خبری اعلام برنامههای ماه رمضان ۱۴۴۶ و نوروز ۱۴۰۴ نوید یک مناسبت دو وجهی متفاوت را به بینندگان تلویزیون داد، بسیاری از آگاهان این عرصه که از روند کلی برنامهسازی تلویزیون ناامید شدهاند، از واقعبینی مرسوم فاصله گرفته و این دلخوش ر به خود دادند که شاید این بار شاهد تحولی چشمگیر باشند؛ اما آنچه در عمل و در این یک هفته رقم خورد نشان داد که «در هنوز بر همان پاشنه سابق میچرخد» و حقه آزیلاز بدان آزیلاز و نشان است که بود!
تلویزیون که به نوعی با تمام داشتههای خود قدم در میدان مناسبت معنوی و مردمی رمضان گذاشته، همچنان در چنبرهی قالبهای تکراری و محتواهای غیرجذاب گرفتار است. هرچند دراینمیان گاهی بخشهایی از یک برنامه از این دایره تکراری خارج شده و لحظات مفرحی را برای مخاطب رقم زدهاند، اما معدل برنامههای سیما در هفت روز اول ماه رمضان نمره بالایی را نشان نمیدهد. نمرهای که در خوشبینانهترین حالت قبولی تکمادهای و با همان کیفیت و روند سال گذشته را منعکس میکند و نه گامی به پیش دارد و نه راهی جدید را نشان میدهد.
یادی از سالهای طلایی سریالسازی در ماه رمضان
مجموعههای داستانی تلویزیون از اوایل دهه هفتاد و در شرایطی که در ابتدا دو و از میانه این دهه دارای سه شبکه بود به عنوان یکی از برنامههای اصلی در ماه مبارک رمضان روی آنتن رفتند. بهاینترتیب، این سریالها به عنصری جداییناپذیر در سفره افطار شبهای رمضانی مخاطبانی تبدیل شد که روز خود را با روزه سپری کرده بودند.این روند بهصورت مشخص از ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۹ (که همچون امسال بخشی از ایام نوروز با ماه مبارک رمضان تلاقی داشت) و با سریال «مهمان» ساخته خسرو ملکان آغاز شد.
در سالهای بعد به تناوب و با پخش مجموعههایی همچون «نیمه پنهان ماه» (مجید جعفری، ۱۳۷۳)، «بهاران در بهار» (غلامرضا رمضانی، ۱۳۷۴)، «مسافر» (جواد اردکانی، ۱۳۷۸)، «مهمانی از بهشت» (عبدالله باکیده، ۱۳۷۹) و حتی سریال سوریهای پرطرفدار «سرای ابریشم» (نهاد سیریس، ۱۳۷۷) سریالهای رمضانی جایگاه خود را در بین مخاطبان پیدا کرد.
با اینحال دهه هشتاد را میتوان دهه طلایی سریالسازی تلویزیون در ماه مبارک رمضان معرفی کرد. دههای که طلیعه اش با مجموعه «گمگشته» به کارگردانی رامبد جوان آغاز شد. درادامه، رضا عطاران با «خانهبهدوش» (۱۳۸۳)، «متهم گریخت» (۱۳۸۴) و «بزنگاه» (۱۳۸۷) پای کمدی با سبک و سیاق خودش را به ضیافت رمضانی تلویزیون باز کرد.
دراین بین، مجموعههای جدی با رویکردهای معناگرا یا اجتماعی همچون «کمکم کن» (قاسم جعفری)، «اغماء» (سیروس مقدم)، «میوه ممنوعه» (حسن فتحی)، «صاحبدلان» (محمدحسین لطیفی)، «جراحت» (محمدمهدی عسگرپور)، «آخرین گناه» (حسین سهیلیزاده) و … نیز در سالهای میانی دهه هشتاد روی آنتن رفتند.
برخی از این آثار پرمخاطب همچون «صاحبدلان» و «میوه ممنوعه» به نمونههایی جذاب و تاکنون تکرار ناشدنی در تاریخ تلویزیون بدل شدند و برخی دیگر همچون «اغما» مجموعههایی و جریانساز و چالشبرانگیز بودند. هر چه بود، سریالهای تلویزیون توانسته بودند ماه رمضان را بهمعنای واقعی کلمه به یک «مناسبت» و یک بستر پرمخاطب در تلویزیون تبدیل کنند؛ بهگونهای که در سالهای میانی و پایانی دهه هشتاد، تماشای سریالهای این ماه به یک سنت «رمضانی، رسانهای و خانوادگی» تبدیل شده بود.
این روند، اما از ابتدای دهه نود و همزمان با افول سریالسازی در تلویزیون دچار گسست شد. تداوم این گسست در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد و بهجز چند استثنا، تلویزیون دیگر نتوانست در این عرصه به سالهای طلایی دههی هشتاد بازگردد؛ وضعیتی که در چهار پنج سال اخیر تشدید هم شدهاست و بهنظر میرسد امسال هم تغییری در این زمینه رقم نخورد.
روح و معنویت چه شد؟ به سر عشق چه آمد؟*
امسال، ۳ مجموعه تلویزیونی به عنوان سریالهای اختصاصی ماه رمضان درحال پخش هستند. شبکه یک، در نوبت پخش ساعت ۲۲ سریال «ذهن زیبا» به کارگردانی محمدرضا خردمندان را روی آنتن برده است. این مجموعه که پیشتر «مسیر اصلی» نام داشت، اقتباسی آزاد از زندگی پروفسور حسین بهاروند رئیس پژوهشکده سلولهای بنیادی پژوهشگاه رویان است.
زندگی پرفرازونشیب این استاد برجسته زیستشناسی و دستاوردهای پژوهشکده رویان در عرصههای مختلف، درحالی سوژه اصلی این سریال قرار گرفت که دکتر بهاروند هم چنان در قید حیات است و شاید از معدود دفعاتی باشد که تلویزیون زندگی یک شخصیت زنده و در دسترس را سوژه اصلی یک اثر داستانی کردهاست. این تازگی سوژه و جسارت در پرداخت، ستودنی است، اما سریال نتوانسته چنین موضوعی را به اثری ماندگار ونفاذ تبدیل کند. داستان کشدار و شخصیتهایی که همدلی مخاطب را برنمیانگیزند بزرگترین نقطه منفی این مجموعه تلویزیونی هستند.
شبکه دو سیما «مرهم» به کارگردانی محمدرضا آهنج را سریال رمضانی خود معرفی کرده که این شبها ساعت ۲۱ روی آنتن میرود. این مجموعه ۳۰ قسمتی چالشهای خانوادگی روحانیون در مواجهه با برخی اتفاقات روز جامعه و البته برخورد با وضعیتهای غیرقابلپیشبینی را محور خود قرار داده است. این مجموعه نیز با وجود سوژهای ملتهب، پرداختی نهچندان جذاب دارد. بهویژه سه قسمت ابتدایی سریال که باید همچون قلابی محکم مخاطب را با خود همراه میکرد، با ریتمی کند و روایتی تودرتو نتوانست بینندگان عام تلویزیون را درگیر کند.
«بدل» به نویسندگی و کارگردانی علی مسعودی (مشهدی) با وجود درونمایهای کمدی، صرفاً یک کپی دستچندم از کارهای موفق تلویزیونی رضا عطاران است. مسعودی که از همان ابتدای فعالیت خود علاوه بر همشهری بودن با رضا عطاران سابقه همکاریهای موردی با او را نیز داشت حتی نام شخصیت اصلی داستان خود را نیز از رضا عطاران وام گرفته، اما این راهکار نیز نتوانسته گلیم این مجموعه را از آب بیرون بکشد.
سریالی که با شوخیهای دمدستی و نخنما، بازیهای سطحی و شخصیتهای نچسب صرفاً بهدنبال گرفتن خندههای زودگذر از مخاطبان نهچندان سختگیر است. «بدل» حتی به گرد پای کمدیهای مناسبتی عطاران، آقاخانی و سیروس مقدم در ماه رمضان و نوروز هم نمیرسد و همچون اثر قبلی مسعودی یعنی «نوروز رنگی» با شلنگتخته انداختن بازیگران و البته هنرنماییهای معدود و موردی آنها کار خود را پیش میبرد.
مجموعههایی که با رمضان قهر و غریبهاند
شاید یکی از نقاط ضعف مهم سریالهای امسال در این نکته نهفته باشد که این مجموعهها در محتوا و اجرای خود هیچ نسبتی با ماه مبارک رمضان و عناصر هویتی، شکلی و اعتقادی این ماه ندارند درحالی که در مجموعههای ماندگار رمضانی که در بالا به آنها شاره شد، مخاطب به اقتضای داستان، مواجهای گرم و ملموس با این عناصر داشت. موضوعی که حتی در آثار کمدی عطاران هم رعایت میشد و تمام یا بخشی از داستان در فضای ماه مبارک رمضان و با توجه به شرایط این ماه میگذشت.
البته که برای نقد تخصصی و منصفانه هر کدام از این مجموعهها باید منتظر رسیدن آنها به میانه پخش باشیم تا بهصورت جزئی به ارکان فنی و محتوایی آن بپردازیم. این موضوع مهم حتماً در روزهای آینده از این تریبون دنبال خواهد شد؛ اما باید گفت که سریالهای رمضانی حداقل در هفته اول پخش خود، نه در جریانسازی و چالشبرانگیز و نه در جذب و درگیر کردن مخاطب کامیاب نبودهاند.
وضعیتی که در توصیف برنامههای مجموعههای داستانی سیما گفته شد در سایر برنامههای رمضانی هم به شکلی دیگر دیده میشود. ویژهبرنامههای سحر و افطار تقریباً بر همان سیاق سالهای اخیر و با محتوا و دکور قابلپیشبینی روی آنتن رفته است. در ساعات افطار که تلویزیون به نسبت سحر مخاطبان بییشتری دارد، «هلال» در شبکه یک باوجود پرداختن به مهمانان غیرایرانی و فرهنگ و آداب و رسوم آنها نتوانسته از این ظرفیت برای تولید اثری پرمخاطب بهره بگیرد. «پناه» در شبکه دو همچون سال گذشته با حمایت آستان قدس رضوی و از جوار بارگاه منور حضرت علیبن موسیالرضا روی آنتن میرود. این برنامه نیز در همان قالب مألوف و کسلکننده برنامههای گفتوگومحور باقیمانده؛ قالبی که در بستر دکورهای مجلل و چشمنواز، اما فاقد روح و معنا جاری میشود.
«زندگی پر از زندگی» که از سال ۹۹ بهعنوان برنامهای جنجالی و پرمخاطب و در قالب ویژهبرنامه افطار روی آنتن شبکه چهار میرود، بجز چند قسمت نتوانسته از ورطهی تکرار خارج شود بهگونهای که سوژههای ملتهب و روایتهای جذاب تجربهگران هم دچار یکسانی قابلتوجه شدهاند که دیگر برای مخاطب جذابیت چندانی ندارد. اما سال گذشته برنامه تازهتولید «محفل» در شبکه سه به نوعی گل سرسبد برنامههای رمضانی بود. این برنامه با پرداخت بدیع و هنرمندانه به قرائت، حفظ، تفسیر و تدبّر در قرآن کریم و البته هنرهای وابسته به کتاب الهی توانست با قالبی نو و غیر کلیشهای برنامهای جذاب با محوریت قرن کریم را به مخاطبان عرضه کند.
در این راستا، اجرای مسلط رسالت بوذری و البته بهرهگیری از چهار چهره کاملاً آشنا به مباحث قر آنی، فصل تازهای از برنامهسازی مذهبی را در تلویزیون رقم زد. با اینحال محفل هم امسال با وجود برخی کامیابیها و درخشش در جنس مهمانان و ارائه مباحث، هنوز وجه تمایز و مزیت خاصی را نسبتبه برنامه سال گذشته رو نکرده است. شوخیهای میزبانان نیز گاه به دایره تکرار و بیمزگی میافتد و ازآنجاییکه این چهار چهره اصولاً مجری نیستند خیلی زود دچار محدودیت کلام و بیان میشوند ضمن اینکه دامنه شوخی و فرحبخشی برنامه نیز گاه به مرز لودگی نیز میرسد بااینحال میتوان گفت محفل همچنان در بین برنامههای غیرنمایشی سیما در ماه رمضان موفقتر عمل کرده و توانسته تا اندازهای استانداردهای کسب شده در سال گذشته را حفظ کند.
این نوشتار، ادعایی ندارد نقدی تخصصی و موشکافانه است بلکه در قامت یک ارزیابی کلی از برنامههای معارفی و نمایشی سیما در هفت روز اول ماه مبارک رمضان به رشته تحریر درآمده است. به عبارت بهتر، فتح بابی است تا در روزهای آینده در قالب نوشتههای مستقل بهصورت جزء بهجزء آثار ارائهشده را مورد بررسی قرار دهیم و به موازات آن مدیران و برنامهسازان و هنرمندان نیز در معرض سؤال واقع شوند. روندی که شاید بتواند زمینه لازم برای تولید برنامههای جذابتر و قالبهای نوین در ماه مبارک رمضان سال آینده را فراهم کند.
* برگرفته از دیالوگ معروف حمید هامون در فیلم «هامون» زندهیاد مهرجویی
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تلویزیون در هفته اول مهمانی خدا؛ دور از خلاقیت، بیگانه با مخاطب!" هستید؟ با کلیک بر روی ورزشی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تلویزیون در هفته اول مهمانی خدا؛ دور از خلاقیت، بیگانه با مخاطب!"، کلیک کنید.